تاریخ سیاسی کوبا، قسمت اول (از آغاز تا پایان انقلاب شکر در سال 1959)
جواد سلیمانی
متن ذیل، برای اولین بار در دیماه سال 1393 در وبسایت خبری تحلیلی میزان خبر انتشار یافته است.
قسمتی از قاره امریکا که کریستف کلمب در روز عید
یهودی (هاشانا) سال ۱۴۹۲ کشف کرد باهاما بود یعنی قسمتی از همین جزیره کوبا، خود امریکا
توسط امریکو وسپوچی ایتالیایی الاصل (همشهری و همعصر داوینچی، ماکیاول، بوتیچلی، پاپ
فاسد بورجیا (پاپ اسپانیایی)، جیرالامو ساوارانولا و خاندان مدیچی) پنج یا شش سال بعد
و با بودجه و کشتیهای پادشاه اسپانیا کشف شد. به افتخار امریکو و با توجه به مشکلاتی
که خاندان پادشاهی با کریستف کلمب پیدا کردند قاره امریکا با نام امریکو وسپوچی نامگذاری
شد. کوبا در لغت از زبان سرخپوستی و از
Taíno Cubanacan گرفتهشده، به معنای جایگاه مرکزی و از نام
شهر پرتغالی نشینی در کوبا که کریستف کلمب پایه گذاری کرد بسط
پیدا کرد و به کل جزیره نام نهاده شد. در پرتغالی و اسپانیایی به خمرهٔ شراب هم «cuba» میگویند. اکثریت تاریخ دانان بیغرض کلمب را بهعنوان آغازگر تجارت برده در امریکا
و عامل آغاز کشتار بومیان امریکا میدانند. صاحبان اصلی این جزایر توسط دولت اسپانیا
برای استخراج طلا و کشت توتون و تنباکو به بردگی گرفته شدند و کشتار اسفناکی در همان
سالهای آغازین در پی شورش بردگان انجام گرفت و حتی تا سال ۱۶۰۰ عملاً بومیای در این
منطقه زنده نبود که در اثر این بی رحمی ها و بیماریهای عفونی مسری زنده مانده باشد.
اسپانیاییها معتقدند به دلیل عدم داشتن مقاومت سیستم دفاعی بدن بومیان در برابر بیماریهای
اروپایی، این نسل از بومیان از بین رفتند. چیزی که واضح است این است که پدیده اصلاح
نژادی در این منطقه شکل گرفت یا تعامدا و یا تصادفاً. بعد از از بین رفتن نیروی کار
رایگان این مناطق، کوبا میزبان بردههای سیاه پوست افریقا برای کشت مزارع قهوه، تنباکو
و نیشکر و استخراج از معادن توسط اسپانیاییها بود، کوبا تا سال ۱۸۹۵ مستعمره باقی
ماند.
در سال ۱۸۷۰ نوجوانی ۱۶ ساله نوشتن مقالههایی انقلابی علیه
استعمار اسپانیا آغاز کرد، این پسربچه خوزه ماروتی نام داشت با اصالتی اسپانیایی و
مهاجر که قلم شیوا، پرشور و انقلابیای داشت و شاعر و روزنامهنگار بود از همان ۱۶
سالگی به زندان و سپس به تبعید از کوبا محکوم شد. استقلال کوبا حاصل تفکرات آزادی
خواهانه او بود. خوزه در سال ۱۸۹۵ در نیویورک مرامنامه جنبش استقلال کوبا را تنظیم
کرد و نیروهای مسلح خود را در امریکا آموزش داد. خوزه در جریان نبرد با اسپانیاییها
در کوبا در همان سال کشته شد، جمله زیبا و به یادگار مانده از خوزه ماروتی شباهت
زیادی به جمله معروف مهندس بازرگان دارد، "آزادی نه دادنی است و نه گرفتنی آزادی
یاد گرفتنیاست" خوزه ماروتی میگوید: کسب آزادی بدون تامین فرهنگ، امکان
پذیر نیست". ماروتی آنقدر محبوب ماند که علاوه بر اینکه دولت کمونیست کوبا
احترام زیادی برایش قائل است و در ردیف چگوارا میدان و خیابان و کتابخانه و دانشگاه
به اسم او نامگذاری شده، امریکا هم در طول ۵۳ سال قطع رابطه دیپلماتیک با کوبا رادیوی
اسپانیاییزبان خود را رادیو ماروتی نامگذاری کرده بود. پرونده انقلاب ماه می۱۸۹۵
ماروتی در شهر دوس رئوس بسته شد و نیروهای مسلح اسپانیا کشتار و بیرحمی بیسابقهای
در برابر کوباییها از خود نشان دادند طوریکه رابرت هام در کتاب «در کاشتن و ساختن»
میگوید در اثر قحطی و بیماریای که اسپانیاییها باعث و بانی آن بودند ۲۰۰ تا ۴۰۰
هزار کوبایی کشته شدند. این بیرحمیها در سطح وسیعی در رسانهها انتشار پیدا کرد تا
اینکه امریکا پس از غرق شدن رزم ناوی که برای محافظت از شهروندان خود در جریان شورشها
و در خلیج هاوانا مستقر کرده بود دلایل لازم را برای دخالت پیدا کرد و پس از یک تبلیغات
چند ساله و به دست آوردن بهانه کافی استقلال کوبا را در کنگره به رسمیت شناخت و اسپانیا
را ملزم به ترک کوبا کرد یعنی سه سال بعد از شکست انقلاب ماروتی. اسپانیا این تصمیم
دولت امریکا را بر نتافت و علیه امریکا اعلام جنگ کرد. اسپانیا در این جنگ احمقانه
عمل کرد و در حالیکه اکثر نیروهای نظامی اسپانیا در اروپا و بسیار دورتر از منطقه
منازعه بودند جنگ آغاز شد و امریکای همسایهٔ کوبا و کشورهای امریکای جنوبی ونیروهای مردمی، نیروهای کم و
ناآماده زمینی و دریایی اسپانیا را در ۱۲۳ روز و سرانجام در خاک کوبا شکست دادند و
امریکا، خاک کوبا را از اسپانیا تصاحب کرد، در قراردادی مشهور به صلح پاریس در سال
۱۸۹۸ به شکل تحقیرآمیزی اسپانیا از کوبا دست کشید و حتی پورتوریکو و گوام را به امریکا
بخشید و فلیپین را هم در ازای تنها ۲۰ میلیون دلار به امریکا فروخت و این آغاز قدرتنمایی
کشوری جدید در دنیا بود که حالا مستعمره هم داشت. این افتخارات را رییسجمهور مک کینلی
برای امریکا به ارمغان آورد.
استقلال کوبایی که حالا از زیر یوغ اسپانیا خارجشده بود با
وجود برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۹۰۱ تا سال ۱۹۰۲ و در زمان ریاست
جمهوری تئودور روزولت طول کشید. اما با این حال پس از استقلال هم امریکا همچنان حق
مداخله در امور داخلی و همچنین روابط اقتصادی و سیاسی کوبا را با سایر کشورها برای
خود محفوظ نگه داشت، و حتی در قانون اساسی کوبا هم این وابستگی و زعامت امریکا به چشم
میخورد. این کار امریکا برخلاف دکترین مونرو بود که تز عدم دخالت و مستعمره داری را
برای امریکا مطرح کرد و توسط پارلمان امریکا هم مورد قبول واقع شده بود.
جمهوری کوبا تأسیس شد و کوبای مستقل حالا برای خود رییسجمهور
داشت، کوبا از زمان تأسیس تا به حال روسای جمهور بسیاری را به چشم دیده است، روسای
جمهوری که بیشتر آنها نه از طریق انتخابات بلکه از طریق کودتا و برای دوره های
کوتاه مدت بر سر کار آمدند و برکنار شدند.
- توماس استرادا پالما (از ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۶) برنده
انتخابات سال ۱۹۰۱، از حزب لیبرال و اولین رییسجمهور کوبا، دو سال بعد از پایان دوره
ریاست جمهوریاش فوت کرد. از همراهان و یاران خوزه ماروتی در تبعید و رهبر حزب انقلابی
کوبا پس از کشته شدن ماروتی، کسی بود که توانست کنگره امریکا را قبل از جنگ امریکا
و اسپانیا تهییج کند و بیانیه استقلال کوبا را از کنگره امریکا بگیرد. پالما کسی بود
که در زمان ریاست جمهوریاش در سال ۱۹۰۳ خلیج گوانتانامو را به امریکا اجاره داد آن
هم در ازای سالانه ۲۰۰۰ سکه طلا برای استفاده نظامی و همچنان این خلیج در دست امریکاییهاست
و زندان گوانتانامو در آن واقع است. دوره اولیه ریاست جمهوری پالما در سال ۱۹۰۵ تمام
شد و او در این دوره اختیارات زیادی را به شرکتهای امریکایی برای فعالیت در کوبا واگذار
کرد، پالما شهروند امریکا هم بود و در دور دوم در سال ۱۹۰۵ هم کاندید ریاست جمهوری
شد و برنده شد اما از طرف جناح راست حکومت و حزب محافظهکار علیه او و دولت مطیع امریکایش
ادعای تقلب در انتخابات مطرح شد، برخورد خشونتآمیز پالما با مخالفان باعث شد یک سال
بعد یعنی در سال ۱۹۰۶ امریکا پالما را از ریاست جمهوری خلع و یک دولت موقت جایگزین
او کند. مجسمههای او پس از انقلاب سوسیالیستی کوبا توسط یاران فیدل کاسترو پایین کشیده
شد و او بهعنوان عامل امریکا و خائن به کوبا برای تلاش برای وابسته ساختن کوبا به
امریکا شناخته شد.
- پس از سقوط دولت پالما، تئودور روزولت، ابتدا ویلیام هاوارد تافت وزیر جنگ
امریکا و فرماندار فیلیپین کسی که بعدها رییس جمهور امریکا شد و سپس چارلز ادوارد
موگان، که یک امریکایی حقوقدان و رییس اسبق کشور پاناما را بعنوان فرماندار کوبا
انتخاب کرد و سه سال این فرمانداری ادامه داشت، تا انتخابات سال 1909.
- خوزه میگوئل گومز دومین
رییسجمهور کوبا (از ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۳) از حزب لیبرال، فسادهای بزرگی در دوران ریاست جمهوری
او در دولت اتفاق افتاد ولی او همچنان در پیش چشم مردم کوبا محبوب بود. او دوباره در
سال ۱۹۲۰ کاندید ریاست جمهوری شد ولی از معاون اول خود زایاس شکست خورد و ادعای تقلب
در انتخابات و مدد جستن از کنگره امریکا هم نتوانست دوباره او را به قدرت بازگرداند.
او در سال ۱۹۲۱ فوت کرد. پسر او میگوئل ماریانو گومز بعدها ششمین رییسجمهور کوبا شد.
- ماریو گارسیا منوکال سومین رییسجمهور کوبا
از سال (۱۹۱۳ تا ۱۹۲۱) از حزب محافظهکار کوبا و رهبر این حزب از زمان استقلال. او
دو دوره پیاپی به ریاست جمهوری رسید هرچند انتخابات دوم او توسط حزب لیبرال به چالش
کشیده شد و ادعای تقلب در انتخابات علیه او مطرح شد و جنگ داخلی کوچکی در سال ۱۹۱۷
در زمان ریاست جمهوری او به راه افتاد. او در تلاش برای خشنود ساختن امریکا یک روز
پس از اعلام جنگ امریکا علیه آلمان در جنگ جهانی اول، اعلامیه اعلانجنگ علیه آلمان
را صادر کرد. او دوباره در سال ۱۹۲۴ برای ریاست جمهوری کاندید شد ولی از ژنرال ماکادو
شکست خورد در سال ۱۹۳۱ هم یک انقلاب ناموفق را علیه حکومت دیکتاتور مآبانه ژنرال ماکادو
رهبری کرد و به امریکا تبعید شد پس از ۵ سال از تبعید بازگشت و در انتخابات ۱۹۳۶ که
اولین انتخابات پس از یک دوره ناآرامی در کوبا بود کاندید شد و دوباره شکست خورد، این
بار از میگوئل ماریانو گومز جوان.
- الفردو زایاس آلفونسو چهارمین رییسجمهور کوبا از سال (۱۹۲۱
تا ۱۹۲۵) از خانوادهای تحصیلکرده و انقلابی و شخصیتی علمی و ثروتمند و موفق در تجارت
و کشت نیشکر، از حزب لیبرال. او شخصیت نظامی و مبارزی نداشت ولی در جریان انقلاب کوبا
سابقه بازداشت و زندان را در کارنامه خود داشت. او پس از آزادی کوبا و از سال ۱۹۰۱
فرماندار هاوانا بود و عضو مجمع تنظیم قانون اساسی کوبا. او از سال ۱۹۰۸ رهبر حزب لیبرال
(چپ) و معاون اول میگوئل گومز بود. او در زمان اوج بحران اقتصادی، ریاست جمهوری را
در دست گرفت زیرا که قیمت نیشکر از ۲۲ سنت به ۳ سنت در هر پوند کاهشیافته بود و دولت
کوبا با ۴۰ میلیون دلار بدهی در حال ورشکستگی بود، او موفق به کسب وامهای کلان از
شرکتهای امریکایی شد و اصلاحات قابل توجهی را انجام داد از قبیل اعطای حق رأی به
زنان، آزادی بیان کامل به مطبوعات و عدم خشونت و دستگیری مخالفان و فضای باز سیاسی
که تاکنون بیسابقه بود. روی خوش او باعث شده بود که رسانهها به او لقب لیمو شیرین
بدهند بااینحال دولت او متهم بود به فسادهای اقتصادی کلان هرچند به نسبت دولتهای
قبل فساد در دولت او بهشدت کاهش یافته بود. از او بهعنوان پیشرو اصلاحات در کوبا
قبل از انقلاب مارکسیستی یاد میکنند. او در سال ۱۹۳۴ و در ۷۳ سالگی فوت کرد.
- ژراردو ماکادو از حزب لیبرال و پنجمین رییس جمهور کوبا (از سال
۱۹۲۵ تا ۱۹۳۳) ژنرال جوان و عضو نیروهای آزادیبخش کوبا در جریان جنگ علیه اسپانیا در
مناطق میانی کوبا. اولین دیکتاتور و اولین رییس جمهور بدون انتخابات در جریان ناآرامیهای
۱۹۳۳ تا ۱۹۳۶. سرکوب کننده مخالفان داخلی در سال ۱۹۱۷، او ادعا کرد که در جریان پیروزی
در این جنگ داخلی از هیچ نیروی امریکایی کمک نگرفته و مخالفانش را هوادار امپراطوری
آلمان خطاب کرد. او فضای باز سیاسی به دست آمده در حکومت قبلی را در پی فراگیر شدن
عقاید کمونیستی دوباره نقض کرد و آزادی بیان مطبوعات را در پی مخالفتها علیه خود گرفت،
اولین جرقههای انقلاب کمونیستی در دوران حکومت او زده شد و او به مبارزه با جریان
کمونیست استالینیستی پرداخت. او در نهایت و با اینکه چند ماه از دوره ریاست جمهوریش
گذشته بود و تکلیف رییس جمهور بعدی هنوز مشخص نبود در جریان یک کودتای بدون خونریزی
در سال ۱۹۳۳ و با حمایت امریکا سرنگون شد او سرانجام در امریکا درگذشت.
- در جریان کودتای سال 1933 که شورش گروهبانها نام گرفت، سامنر ولز رییس شورای
رهبری کودتا به قدرت رسید. در جریان این کودتا شورای رهبری پنج عضو داشت که ژنرال
باتیستا عضو این گروه نبود و خارج از شورای رهبری، فرماندهی ارتش به او واگذار شد.
آلبرتو هرارا فرانچی فرمانده ارتش در جریان این شورش برای دو روز از سوی شورای
کودتا رهبری کوبا را بدست گرفت.
- کارلوس مانوئل پیدرا کوئسادا دومین رییس جمهور ناآرامیهای کوبا
و رییس جمهور منتخب کودتا به مدت ۲۲ روز و وزیر امور خارجه اسبق کوبا و از مخالفان
ژنرال ماکادو، به علت مخالفتهای ژنرال باتیستا فرمانده ارتش، ریاست جمهوری او ۲۲ روز
بیشتر طول نکشید و او قدرت را به رامون گارو واگذار کرد.
- رامون گارو رییسجمهور سوم ناآرامیهای سیاسی کوبا در سال
۱۹۳۳ به مدت ۴ ماه و از جمله مخالفان ماکادو و تبعید شده توسط او در سال ۱۹۳۱. او پس
از ۴ ماه با پافشاری ژنرال باتیستا کسی که باعث به قدرت رسیده شدن او شده بود، مجبور
به استعفا شد.
- کارلوس هویا رییس جمهور ۳ روزه (۴۰ ساعت پس از ادای سوگند) کوبا،
و وزیر کشاورزی پیشین بود که شعله شورشهای علیه گارو را خاموش کرد، حکومتنظامی نهایتاً
گارو را مجبور به استعفا و هویا را به ریاست جمهوری منصوب کرد. او نهایتاً پس از چند
ساعت از ادای سوگند بهعنوان رییس جمهور جدید، برای آرام کردن ژنرال باتیستای همیشه
ناراضی دولت رو به نفع کارلوس مندیتا واگذار کرد. هویا در میان خیل تبعیدیانی بود که
توسط فیدل کاسترو بعدها از کوبا تبعید شد.
- مانوئل مارکز استرلینگ، رییسجمهور چند ساعته کوبا در روز
۱۸ ژانویه ۱۹۳۴ که در پی شدت یافتن حمایتها از مندیتا، مجبور به واگذاری قدرت به دست
نیامده چند ساعته شد.
- کارلوس مندیتا رییس جمهور ششم ناآرامیهای کوبا که آتش نابسامانیهای
کوبا را حداقل برای مدت دو سال خاموش کرد (از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۵) فرمانده مخالف ماکادو
و تحت حمایت ژنرال باتیستا، در طول ریاست جمهوری دو ساله او زنان باز حق رأی خود را
به دست آوردند و قرارداد زعامت امریکا بر کوبا باطل اعلام شد. او در سال ۱۹۶۰ و در
۸۶ سالگی فوت کرد.
- خوزه آگریپینو بارنت رییس جمهور ۴ ماهه کوبا از دسامبر ۱۹۳۵
تا می۱۹۳۶ و دیپلمات اسبق. هفتمین رییسجمهور از پایان آخرین دوره ریاست جمهوری قانونی
با برگزاری انتخابات از ماکادو به بعد، برگزار کننده انتخابات بعد از یک دوره طولانی
ناآرامی سیاسی در کوبا.
- میگوئل ماریانو گومز ششمین رییس جمهور قانونی و منتخب از طریق
انتخابات، عضو حزب لیبرال و فرزند خوزه میگوئل گومز دومین رییسجمهور کوبا، شهردار
اسبق شهر هاوانا، با این حال او ۷ ماه بیشتر رییسجمهور نماند و توسط کودتای نظامی
که زنرال باتیستا یکی از سران اصلی بود از ریاست جمهوری برکنار شد و جای خود را به
معاون اول خود داد. او کوبا را ترک و به امریکا رفت هرچند بعد از ۳ سال به کوبا بازگشت
و در انتخابات شهرداری هاوانا شرکت کرد اما پیروز این انتخابات کوچک نیز نشد.
- فدریکو لاردو برو رییس جمهور کودتای باتیستا برای مدت ۴ سال
از ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۰ و هموار کننده راه برای ژنرال باتیستا.
- اولین دوره ریاست جمهوری دیکتاتور فولخنسیو باتیستا (۱۹۴۰ تا
۱۹۴۴)، بیشک پس از فیدل کاسترو جنجالیترین چهره تاریخ کوباست، متولد سال ۱۹۰۱ و فرزند
بلیساریو باتیستا پالرمو از نیروهای مردمی انقلابی کوبا در جریان جنگهای استقلال،
او از سوی پدر و مادر به ارث برنده نژادهای مختلف و نژادی مرکب از چینی- اسپانیایی
– افریقایی و سرخ پوست
داشت، مادر او نامش را روبن زالدیوار نهاده بود و در جریان انتخابات سال ۱۹۳۹ جنجالی
بر روی نام حقیقی او شکل گرفت، به گفته برخی او برای رفع این مشکل و ثبتِ نام خود
۱۵۰۰۰ پزو به یک قاضی رشوه داد. او از خانوادهای فقیر و کشاورز بود که در کودکی از
خانه فرار کرده بود و به مدرسه نظام رفته بود، او در سال ۱۹۲۱ به ارتش پیوست. در اولین
دوره ریاست جمهوری پشتیبانی ائتلاف سوسیالدموکرات را که حزب کمونیست یکی از احزاب
ائتلاف بود به همراه داشت. او اولین رییسجمهور غیر سفیدپوست کوبا بود و این امر او
را از دید رقبای انتخاباتیاش چهرهای نه چندان مهم در انتخابات با درصد رأی کم جلوه
میداد. باتیستا در این انتخابات موفق شد حمایت همزمان حزب کمونیست و ایالات متحده
امریکا را جلب کند، دلیل حزب کمونیست از حمایت باتیستا، قاطعیت و پافشاری و مخالفت
او با گارو بود، از دید حزب کمونیست رامون گارو یک فاشیست مرتجع شناخته میشد. باتیستا
دولت اتحاد ملی تشکیل داد و در دوره ریاست جمهوری خویش اصلاحات اقتصادی، اجتماعی عمده
انجام داد. در دوران ریاست جمهوری او، کوبا در ۸ دسامبر ۱۹۴۱ و پس از حمله ژاپن به
بندر پرل هاربر امریکا، وارد نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم شد و در ۱۱ دسامبر علیه
آلمان و ایتالیا اعلام جنگ کرد. در دسامبر ۱۹۴۲ باتیستا در جریان سفر به واشنگتن از
سازمان ملل و کشورهای امریکای لاتین خواست که علیه دولت اسپانیا وارد جنگ شوند و دولت
فرانسیسکو فرانکو را در اسپانیا فاشیست خواند. دوره اول ریاست جمهوری باتیستا با برگزاری
انتخابات و پیروزی رامون گارو به پایان رسید.
- بازگشت رامون گارو به قدرت، این بار بهعنوان هشتمین رییس جمهور
قانونی کوبا (۱۹۴۴ تا ۱۹۴۸). او یک پزشک و از خانوادهای ثروتمند از تجارت و کشت توتون
و تنباکو و استاد دانشگاه هاوانا بود. در جریان اصلاح قانون اساسی کوبا، او بهعنوان
رییس مجلس قانون اساسی خدمت کرده بود. در انتخابات سال ۱۹۳۹ که منابع مستقل این انتخابات
را کاملاً آزادانه و سالم معرفی کردند مهمترین رقیب باتیستا بود که از او شکست خورد.
او در انتخابات ۱۹۴۴ بر کارلوس سالادریگاس زایاس که از سوی باتیستا حمایت میشد پیروز
شد اما پس از رسیدن به قدرت، دولت او به فسادهای عمده متهم شد و او تلاش میکرد که
این مشکلات را نتیجه کار دولت و رییس جمهور پیشین، باتیستا معرفی کند. او از عرصه سیاسی
و اجتماعی کوبا پس از پایان ریاست جمهوری کنار رفت، در سال ۱۹۵۲ علیه دیکتاتوری باتیستا
به مخالفت پرداخت، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۴ و ۱۹۵۸ هم کاندید شد اما به خاطر
تلاش باتیستا برای تقلب درست یک روز قبل از انتخابات، این انتخابات را تحریم و از صحنه
رقابتها کنار میرفت. پس از انقلاب سوسیالیستی کوبا در سال ۱۹۵۹، او خود را بازنشسته
کرد و در سال ۱۹۶۹ فوت کرد.
- کارلوس پرایو سوکاراز رییسجمهور نهم کوبا از اکتبر ۱۹۴۸ تا
مارس ۱۹۵۲، دولت او با کودتای ژنرال باتیستا سه ماه قبل از برگزاری انتخابات سرنگون
شد. او اولین رییس جمهور متولد شده در کوبای مستقل نام گرفت (متولد ۱۹۰۳) و آخرین رییس
جمهور کوبا بود که از طریق انتخابات سراسری به قدرت رسید. او نخست وزیر و از وزرای
دولت گارو و فرماندار اسبق سانتا کلارا بود. از هشت سال ریاست جمهوری گارو و پرایو
بهعنوان سالهای طلایی کوبا در آزادی و دموکراسی یاد میکنند، کوبا در این سالها
به استقلال اقتصادی رسید. از پرایو به خاطر آزادی بیان و صمیمیت او در برخورد با تمام
مخالفان به رییس «جمهور صمیمی» یاد میکنند. بااینحال دولت او در برابر خشونتهای
شکل گرفته در گروههای سیاسی و فسادهای اقتصادی احزاب اقتدار لازم را نداشت و از دید
مردم، او و دولتش بیعرضه و فاقد اقتدار و قاطعیت شناخته میشدند. در حالیکه دولت او
آماده برگزاری انتخابات بعدی بود شایعه کودتای ژنرال باتیستا مطرح شد اما از سوی مسولان
جدی گرفته نشد، در ۱۰ مارس، ژنرال باتیستا درست ۳ هفته قبل از انتخابات از دو نفر از
رقبایش عقب افتاد، دکتر روبرتو آگرومانت از حزب ارتدوکس و نفر بعد دکتر آئورلیو اویا
از حزب آئوتنتیکو (حزب گارو و پرایو). باتیستا تصمیم به کودتا را علنی میکند. در سحرگاه
۱۰ مارس ۱۹۵۲ باتیستا و تعدادی از افسران همراهش وارد پادگان کلمبیا در هاوانا بزرگترین
قرارگاه ارتش کوبا شدند و مهار ارتش کوبا را به دست گرفتند. باتیستا و فرماندهان ارتش
و پلیس، ایستگاههای رادیو و تلویزیون را اشغال کرده و در زمان کوتاه ۷۷ دقیقه رییس
جمهوری را ساقط میکنند. در این کودتا تنها دو نفر کشته شدند. کارلوس پرایو که مقاومتی
از خود نشان نداده بود بازداشت و به تبعید فرستاده شد.
- آغاز دیکتاتوری ژنرال باتیستا از ۱۹۵۲ تا اولین روز سال
۱۹۵۹. او که ۸ سال گذشته را ابتدا در امریکا خانه نشین بود تلاشهای عدیدهای را از
طریق سفارت کوبا و وزارت خزانه داری علیه دولت گارو انجام داد تا اینکه در سال
۱۹۴۸ بهصورت غیابی برای عضویت در مجلس سنا انتخاب و به کوبا بازگشت او از طریق کسب
اجازه از رییس جمهور وقت، گارو، اقدام به تأسیس حزب نمود اما این احزاب هیچگاه پایگاه
مردمی کسب نکرد. پس از این کودتا دولت ایالات متحده، بهسرعت دولت کودتای باتیستا را
به رسمیت شناخت. در دوره دیکتاتوری باتیستا، او هرگز سیاست سوسیالیستی سابق خود را
ادامه نداد و برای کسب قدرت بیشتر اختیارات عدیدهای به شرکتهای امریکایی واگذار کرد
و به افزایش ثروت شخصی مبادرت ورزید. در زمان به قدرت رسیدن مجدد باتیستا، او وارث
کوبایی بود که در منطقه پنجمین کشور درحالتوسعه بوده و سرعت پیشرفت بالایی داشت گرچه
یک سوم مردم این کشور در فقر بسر میبردند، اما کوبا یکی از مرفهترین کشورهای امریکای
لاتین بود. در سال ۱۹۵۰ سرانه تولید ناخالص ملی کوبا با ایتالیا برابری میکرد. شاخصهایی
نظیر دستمزد کارگران و کشاورزان در کوبا در سالهای آغازین دهه ۱۹۵۰ از بالاترین میزان
دستمزدها در دنیا بود اما با این وجود، به مرور میزان متوسط دستمزد یک هفته یک خانواده
به حدود ۶ دلار و درصد بیکاری بسیار بالا رفت. همین عوامل باعث افزایش بیش از حد جرم
در کوبا شد، افزایش بسیار زیاد تن فروشی و روسپیگری و دلالان این کسب و کار، فساد
زیاد در نیروی پلیس و رشوه در این نهاد و سایر نهادهای دولتی کوبا، مواد مخدر، قمار،
همه و همه باعث شده بود که این کشور زیبا، مرکزی شود برای تفریحات نامشروع مردم غرب.
برای به دست آوردن سود بالا، باتیستا خود بهصورت سازمان یافته این جرائم را تحت کنترل
داشت، او بهصورت گستردهای با مافیای مواد مخدر امریکا رابطه داشت، در عرصه قمار،
دولت او مجوزها و حمایتهای دولتی را تنها با پرداخت ۲۵۰ هزار تا یک میلیون دلار به
دولت، در اختیار سرمایهدارانی که اقدام به تأسیس کازینو و هتلهای ارائه دهنده این
خدمات، قرار میداد، این خدمات شامل معافیت مالیاتی ده ساله، آزادی واردات محصولات
مورد نیاز این مراکز و خدمات حمایتی دیگر بود. باتیستا بهطور گستردهای با چارلی لوچیانو
پدر مافیای مدرن امریکا و مایر لانسکی بنیانگزار سندیکای زیرزمینی جنایتکاران امریکا
رابطه داشت و سود این همکاری به حسابهای شخصی او در بانکهای سوئیسی منتقل میشد.
دولت امریکا و شرکتهای خصوصی این کشور در میانه مشکلات عدیده دولت و فقر فزاینده مردم
کوبا تنها به فکر افزایش سود خود از این منابع بودند، بهعنوان مثال در پی افزایش نرخ
مکالمات تلفنی و ارائه مجوزهای لازم به شرکت تلفنی امریکایی
IIT و بیرقیب گذاشتن این شرکت در حوزه ارتباطات در کوبا، از سوی
این شرکت، تلفن طلایی مشهوری که هنوز بهعنوان سمبل فساد در دستگاه باتیستا در موزه
انقلاب کوبا نگهداری میشود به باتیستا اهدا شد. در قسمت دوم سه گانه پدرخوانده نیز
به هرج و مرج و فساد در کوبا و این تلفن طلایی اشارهشده است. چشم پوشی بر این همه
فساد در دوران جنگ سرد و نفوذ بیش از اندازه امریکا در کوبا را میشود از اعترافات
ارل اسمیت سفیر اسبق امریکا در کوبا فهمید که در سال ۱۹۶۰ و در مجلس سنا بیان کرد که
پس از باتیستا، سفیر امریکا در کوبا قدرتمندترین و پرنفوذترین شخصیت کشور کوبا و حتی
از باتیستا هم قدرتمندتر بود و امریکا به شدت بر کوبا نفوذ و احاطه داشت و یا اعترافات
سناتور و رییس جمهور اسبق امریکا، جان اف کندی که به دیکتاتوری باتیستا اعتراف و پشتیبانی
تسلیحاتی و همه جانبه امریکا را از این رژیم و چشم پوشی بر این دیکتاتوری و فساد را
دلیل مخالفت انقلابیون کوبا با امریکا دانست، جان اف کندی اعتراف کرد که باتیستا در
۷ سال دوره دیکتاتوری خود ۲۰ هزار تن از مخالفان خود را کشت و فضای دموکراتیک کوبا
را به یک فضای کاملاً امنیتی بدل کرد و هرگونه حقوق و آزادی فردی را سلب کرد، با این
حال امریکا به پشتیبانیهای خود از این رژیم ادامه داد و سکوت امریکا در برابر کشتار
و ترور و خفقان باتیستا به اعتبار این کشور لطمه زد، امریکا در حالیکه باتیستا صدها
میلیون دلار از داراییهای دولت و مردم کوبا را سرقت میکرد او را دوست خود نامید و
هنگامیکه او مردم کوبا را در اعتراض به نبود آزادیهای مدنی میکشت او را حتی مجبور
به برگزاری انتخابات آزاد نکرد. جان اف کندی بعدها فیدل کاسترو و انگیزههای اولیه
انقلاب او را در کوبا به حق دانست و آنرا ستود. باتیستا بلافاصله پس از کودتا، انتخابات
پارلمان کوبا را در سال ۱۹۵۲ لغو کرد و با دستچین کردن و ارائه مجوز به برخی از احزاب
برای شرکت در انتخابات، آنرا را در سال ۱۹۵۴ برگزار کرد، این انتخابات و انتخابات بعدی
به دلیل آشکار شدن تلاش باتیستا برای تقلب و رد صلاحیتهای گسترده توسط احزاب مختلفِ
قانونی و یا غیرقانونی کوبا در آن سالها تحریم شد. اولین جرقههای انقلاب کاسترو در
سال ۱۹۵۳ و یکسال و نیم پس از آغاز دیکتاتوری باتیستا با حمله گروهی کوچک از انقلابیون
مونکادا به سربازخانهای در سانتیاگو زده شد، اکثر این افراد یا کشته و یا از کوبا
گریختند. از اواخر سال ۱۹۵۵ شورشها و تظاهرات دانشجویی علیه دولت دیکتاتوری باتیستا
با افزایش نرخ بیکاری، علی الخصوص در قشر تحصیلکرده کوبا افزایش یافت طوری که دولت
کوبا به جوانان تحصیلکرده کوبا به چشمشورشی مینگریست و همین امر با افزایش سرکوبها
و فشارها از سوی دولت همراه بود. این فشارها تا جایی پیش رفت که در نوامبر ۱۹۵۶ دانشگاه
هاوانا بسته شد. در سال ۱۹۵۶ باتیستا برای تقویت ارتش، رامون بارگین یکی از رهبران
محبوب ارتش که سمت وابسته نظامی کوبا در امریکا را داشت به کوبا فراخواند و او را ارتقاء
درجه داد، این کار او برای محبوب ماندن در میان ارتشیان بود اما ژنرال بارگین در همان
سال کودتایی را علیه باتیستا به راه انداخت که با خیانت گروهبان مارخون شکست خورد و
بسیاری از افسران متهم به کودتا به مرگ و زندان محکوم شدند و عدهای نیز بدون توبیخ
رها شدند، ژنرال بارگین به ۸ سال زندان انفرادی محکوم شد. در سال ۱۹۵۷ عدهای از دانشجویان
به کاخ ریاست جمهوری حمله و تلاش کردند تا باتیستا را ترور کنند اما این عملیات ناکام
ماند و رهبر دانشجویان مخالف دانشگاه هاوانا خوزه آنتونیو اچه وریا که خبر کشته شدن
باتیستا را در رادیو رلوژ اعلام کرده بود به دست پلیس به قتل رسید. دخالت بیسابقه
باتیستا در امور نظامی ارتش، پاکسازی ارتش از نیروهای مجرب و فساد در ارتش، افزایش
ناآرامیها و عدم توانایی پلیس در کنترل آن و شکنجه، قتل و تیرباران مخالفان جوان دولت
توسط پلیس، تنفر از حکومت باتیستا در پیش چشم مردم، حمایتهای مخفیانه شوروی از انقلابیون
کوبا و تضعیف روحیه ارتش و پلیس کوبا در ناتوانی سرکوب گروه کوچک چریکی فیدل کاسترو
در کوههای سیرا ماسترا، زمینههای اضمحلال حکومت کوبا را فراهم آورد. در تلاش برای
کسب اطلاعات از ارتش مخفی فیدل، بسیاری از مردم بیگناه و روستایی بیاطلاع کشته و
به شدت شکنجه شدند، حلق آویز شدن عده زیادی از جوانان مخالف دولت تنها به ظن احتمال
همکاری آنان با فیدل بر تیرهای چراغ برق خیابانها صحنههایی وحشتناک و دردآوری در
کوبا به وجود آورد که از زمان حکومت اسپانیا بر کوبا تابحال بیسابقه بود. این رفتارهای
وحشیانه نتیجه معکوس داد و فیدل کاسترو که تنها بر حمایت روستاییان و اقشار فقیر کوبا
تکیه کرده بود با خیل حمایتها مواجه شد، بیش از ۴۵ سازمان و اتحادیه، وکلا، معماران،
دندانپزشکان، حسابداران و مددکاران اجتماعی و طبقات متوسط در نامههایی سرگشاده در
سال ۱۹۵۸ از جنبش ۲۶ ژوئیه به رهبری فیدل کاسترو حمایت کردند. ایالاتمتحده تا سال
۱۹۵۸ با فروش هواپیما، کشتی، تانک و بمبهای آتش زا و تجهیزات ضد شورش از دولت باتیستا
حمایت میکرد اما با قدرت گرفتن انقلابیون و بالا رفتن احتمال پیروزی آنها در این
نبرد و با مطلع شدن از حمایتهای بیسابقه اقشار طبقه متوسط دولت، چند ماه پیش از پیروزی
انقلاب کوبا، فروش تجهیزات ضد شورش و تسلیحات به دولت کوبا را متوقف کرد. این امر موجب
تضعیف موقعیت دولت شد، اما طبقه مرفه کوبا که موقعیت ویژه خود را در کوبا با انقلاب
مارکسیستی در خطر میدیدند، همچنان به پشتیبانی مالی از باتیستا ادامه دادند. انتخابات
سال ۱۹۵۸ در کوبا علی رغم برنامه ریزیهای فراوان به خاطر بمبگذاری در مناطقی از کشور
و اعتصابات عمومی تا نوامبر ۱۹۵۸ به تعویق افتاد، این انتخابات با سه نامزد که هر سه
از سوی فیدل کاسترو برای حمایت از دولت تهدید شده بودند برگزار شد هرچند در برخی مناطق
به دلیل قدرت گرفتن نیروهای فیدل این انتخابات برگزار نشد و رامون گارو یکی از این
سه نامزد از صحنه رقابتها یک روز قبل از انتخابات برای همراهی با مردم از صحنه انتخابات
کنار رفت. علیرغم اعلام پیشتازی و پیروزی کارلوس مارکز استرلینگ از حزب مردم آزاد،
باتیستا، ریورو آگیرو را پیروز انتخابات معرفی کرد. در جریان این انتخابات که منابع
آزاد و دولتی درصد مشارکت را ۳۰ تا ۵۰ درصد اعلام کردند، در جریان رقابتهای انتخاباتی
دو سوء قصد نافرجام علیه گارو و استرلینگ به جرم موجه جلوه دادن حکومت و انتخابات
فرمایشی و عدم همراهی با انقلابیون صورت گرفت. چند روز پیش از به ثمر نشستن انقلاب
مارکسیستی کوبا، ارل اسمیت سفیر امریکا از باتیستا خواست هرچه زودتر کوبا را به مقصد
امریکا ترک کند اما او این پیشنهاد را رد و گفت که از اسپانیا درخواست پناهندگی خواهد
کرد. در شب سال نو میلادی ۱۹۵۹ و در جریان میهمانی سال نو، باتیستا مقامات کابینه و
اطرافیان خود را از تصمیم به واگذاری قدرت و فرار از کوبا آگاه کرد و بامداد همان شب
با ۴۰ نفر از اطرافیان و نزدیکان با هواپیما از کوبا گریخت، هواپیمای بعدی وزرا، افسران
و فرماندهان هاوانا و ارتش را از کوبا برد تا پس از اعلام خبر فرار دیکتاتور، هرج و
مرج و شادی بیسابقهای در خیابانهای هاوانا و سایر شهرهای کوبا برپا شود. پیشنهاد
پناهندگی باتیستا از سوی دولت مکزیک هم رد شد تا پناهندگی مشروط او از سوی کشور پرتغال
و تنها با شرط عدم دخالت در سیاست تا پایان عمر مورد پذیرش واقع شود. ۸ روز بعد نیروهای
فیدل پیروزمندانه به سوی هاوانا پیشروی میکردند در حالیکه باتیستا با ۳۰۰ میلیون دلار
ثروت شخصی و بنابه برخی گزارشها ۷۰۰ میلیون دلار تا زمان مرگ در اثر حمله قلبی در
لیسبون ماند و به نوشتن کتاب خاطرات خود و عضویت در هیئت مدیره یک شرکت اسپانیایی فعال
در زمینه خدمات بیمه عمر مشغول بود.
No comments:
Post a Comment