و باز برای تو، ای معشوق خیالی
عمری سپری شد به غم و لحظه
شماری
هم قافیه مختوم به در ماند،
هم این چشم بهاری
خسران دو عالم به نگاه تو خریدم
از توشه ی عقبی،
من و این باده گساری
دیر است...
اگر بازنیایی و بمیرم
فردای قیامت،
تو و این مغلطه کاری.
------------------
شنبه، 22 آبان 1395
No comments:
Post a Comment