جامعه ما و لمپن
ها ...
"فضای
مجازی، جولانگاه خناسان است." این چکیده اظهارات نماینده اصلاح طلبکاری
بود که بدون هیچ سابقه و رجحانی بر سایرکاندیداها و تنها با رانت پدر وارد مجلس شد
و در پی مابقی سهم خانوادگیش از سفره انقلاب بود. اما چقدر همین فضای مجازی و
فعالانش از این عرصه استفاده کرده اند؟ پاسخ این است: قاطبه ی آنها، هیچ.
آنها همان مردم
چوب دو سر طلایی هستند که برای لمپن بازی، خنده و انتقال این شادی زودگذر به
دوستان و مخاطبانشان و یا برای جذب مخاطب بیشتر موج راه می اندازند یا برای تشدید
موجی تا حد ویرانگری، بدون هیچ عایداتی بر موج، سوار می شوند و در برخی موارد، دولت،
حکومت، مسئولان و چهره های شناخته شده را مجبور به عقب نشینی، عذرخواهی یا
پاسخگویی می کنند. برعکس آنهم صادق است و در برخی موارد هم، حکومت از موج های
پوپولیستی ایجاد شده برای سیاست زدایی و خط دهی بهره می برد.
اما این فضایی که
انحصار رسانه را از حکومت ربوده و جهت دهی به افکار عمومی را در دست گرفته، با
تمام خوبی ها و موارد مثبت ذکر شده، بیراه نیست که بگوییم اکنون بیش از آنکه عرصه
فرهنگ سازان غیرحکومتی و نخبگان جامعه باشد، عرصه پوپولیست ها و شارلاتان هاست، کسانی
که یا بر موج ایجاد شده توسط همان مردم، برای رسیدن به اهداف خود سوار می شوند و یا
خناسانه موجی راه می اندازند و به دست لمپن های فضای مجازی می دهند و صد افسوس که
خیلی از سیاسیون آزاده ای که باید خود تاثیرگذار بر این عرصه باشند همراه این
موج می شوند که از مردم عقب نمانند. متاسفانه همین حمایت ها و همراهی ها هم موجب
تشدید موج و اعتباربخشی به آن می گردد.
با تاثیر همین
خناسان و برحسب نیاز مردمی که ذاتا و برحسب پیشینه و نیای خود نیازمند به قهرمان هایی معصوم هستند، فضای
قهرمان پرور مجازی با استانداردهای دوگانه شکل می گیرد و انصاف زیر پا گذاشته می
شود، جنس قهرمان ها نیز عوض می شود و رنگ عامه پسند به خود می گیرد.
شجریان ها و
پاشایی ها اسطوره می شوند، آقاسلطان ها بواسطه زیبایی، نماد جنبشی می شوند که
سالیان سال فعالینی داشته که بی گناه در زندان ها و زیر شکنجه ها علیرغم مبارزات
خود جان باخته اند.
حسن خمینی که بنابه
ادعای دوستانش دارای درجه اجتهاد است و پیشاپیش قهرمان همین عرصه مجازی شده و عباس
جدیدی، یکی از جنس طیب حاج رضایی ها و هفت کچلون و شعبان جعفری ها، با سوادی به
مراتب پایین تر هر دو مرتکب یک گناه می شوند، اما طبق همان استاندارد دوگانه عامه
پسند با اینکه انتظار از آقازاده بیشتر است، از گناه قهرمان
چشم پوشیده می شود که مبادا به معصومیتش بربخورد، آقازاده ای که هنوز مدت زیادی از
رفتار مشمئزکننده اش در برابر آقای احمد منتظری نگذشته است.
گویا فضا الان
طوریست که می طلبد انصاف را زیر پا گذاشت و پوپولیست بود... همانطور که 37 سال پیش
جو حاکم بر جامعه، اشغال سفارت را می طلبید. اما ما کی میخواهیم بزرگ شویم و بر
جامعه تاثیر بگذاریم؟ جز این است که همین استاندارد دوگانه و همین رفتارهاست که
قاطبه ی آزادگان جامعه را به ما بدبین کرده و اصلاح طلب ها را هیزم اصلاح طلبکارها کرده
است؟
*واژه ی گویایِ
اصلاح طلبکار، ابداعی دکتر سعید رضوی فقیه است.