Wednesday, November 20, 2019

مباحثه پیرامون آزادی های قومی


مباحثه پیرامون آزادی های قومی

آنچه از نظر میگذرد، دیدگاه نگارنده است در بحثی با یکی از آذری زبانان شهر تبریز که از ملی مذهبی های شناخته شده آن دیار و از اعضای جنبش مسلمانان مبارز نیز بودند در یکی از گروه های تلگرامی سیاسی منتسب به طیف ملی مذهبی در تاریخ دوشنبه 13 آبان 1398 پیرامون بحث داغ آن ایام در مورد قوم گرایی آذری که با حمله ارتش ترکیه به کردستان سوریه (روژاوا) و حمایت­های جمعی از پان ترک­ها، هواداران باشگاه تراکتورسازی و تجریه طلبان و قوم گرایان آذری زبان از این اقدام ترکیه به مباحثی پرطرفدار تبدیل شده بود و در این رهگذر، برخی قومگرایان برای تبلیغ و ترویج خواسته های قومیتی خویش استفاده کرده و اصرار می ورزیدند.
از آنجا که پاسخ­های نگارنده، بنابر حسن نظر دوستان ملی گرا و حاضر در جمع مهم آمد، به پیشنهاد آنان این مطالب را برای حفظ و ثبت و انتشار در وبلاگ شخصی مدون کرده ام. در این مباحثه طرف مقابل بحث که خود از رزمندگان سالهای نخست انقلاب 57 و در زمره نیروهای حاضر در دفع خطر تجزیه طلبان کردزبان مناطق کردستان و کرمانشاه بود در دفاع از فدرالیسم و آزادی های قومی سوالاتی از نگارنده کرد که بنده نیز به این سوالات همانگونه در ذیل می آید پاسخ گفتم.
***
سوال کننده:
از اینکه بی عدالتی قومی را در مورد بلوچ ها و کردها و عربها و ترکمن ها میپذیرید خوشحالم . اما این بیعدالتی نه فقط در ارتباط با مذهب بلکه در رابطه با زبان و فرهنگ آنها هم بوده است .
ترکان ایران هم از آموزش به زبان مادری محروم بوده اند و هم در نظام شاهی و هم در سلطنت فقیهان بدلیل ساختار متمرکز سیاسی از دخالت موثر در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی خود محروم مانده و مستمرا با عقب ماندگی دست و پنجه نرم کرده اند . حاصل این روند مهاجرت انبوهی از مردم ما به مناطق دیگر برای فرار از بیکاری و محرومیت های دیگر بوده است . بدلیل این مهاجرتهاست که  امروز  تهران و کرج بزرگترین شهرهای ترک نشین ایرانند.
مهمتر از اینکه حرفهای امثال مرا میپذیرید یانه ، اینست که به آنچه خود اقرار به پذیرش آن دارید عمل کنید:
حال که بی عدالتی قومی را در مورد اقوام یاد شده پذیرفته اید آیا دفاع از حقوق برابر همه اقوام ایرانی را وظیفه خود میدانید ؟
آیا از آزادی مذاهب دفاع میکنید ؟
آیا به  حق آموزش همه به زبان مادری خود باور دارید ؟
آیا رفع محرومیت مناطق پیرامونی ایران را یکی از  اولویت ها ی خود می دانید ؟
آیا باور دارید که باید از ساختار سیاسی کشور تمرکز زدایی شود و امور مناطق تا سرحد امکان به خودشان محول گردد ؟
آیا به نظر شما مردم مناطق نباید در انتخاب سبک زندگی خود آزاد باشند ؟
آیا به عبور از تز " یک ملت ،یک زبان ، یک مذهب " رسیده اید ؟

جواد سلیمانی:
برادر عزیز جناب ....، اول اینکه همانطور که از نوشته بنده متوجه شدید بی عدالتی قومی را فقط در سایه تفاوت مذهبی پذیرفته ام ولاغیر. بعبارتی معتقدم قومیت به تنهایی به هیچ وجه عامل بی عدالتی حتی در سیستم کنونی نبوده‌است و از اینرو خواهان روشنفکری دینی و لیبرالیسم مذهبی و فرهنگی هستیم (نه لیبرالیسم اقتصادی).
برادر عزیز و آزاده جناب ...؛ مولفه‌های جمع آوری شده و دسته بندی شده برای رسیدن به نتیجه‌گیری توسط شما اشتباه است و نتیجه و رویه ای اشتباه برگزیده اید. محرومیت منطقه و فقر مردم این دیار و عدم عدالت در توزیع منابع ثروت به قومیت مردم مناطق ایران بیربط است. در این سیستم رانت خوار ترک و عرب و کرد و فارس به تناسب نفوذشان و چاپلوسی و همسویی با صاحبان قدرت و برش تیغشان از سرمایه این مردم طرفی بر می بندند و محرومیت برای همه اقوام می ماند، سهم هر قومی از محرومیت به اندازه کرسی هایی از حاکمیت و رانت که از دست داده.
اتفاقا به لطف مذهب آذری زبانان کشورمان، رانت خوارها و صاحبان قدرت آذری نیز بیشترند از رانت خواران دیگر اقوام و آن عده در این فقر و بی عدالتی بیشتر سهیمند. به لطف مذهب و تعداد رانتی بیشتر، اتفاقا رونق اقتصادی در خطه آذربایجان بیشتر از مناطق دیگر کشور بوده است.
اگر رقت قلب و مشاهده محرومیت مردم باعث نتیجه‌گیری از رنگ قومیتی شده است؛ به زعم بنده با این مشکل بزرگ روبروست.
فارغ از بحث مذهب برای اینکه مقایسه واقعی تر شود شما به محرومیت فارس زبانان مرکز کشور از یزد و کرمان با آن همه معادن و محرومیت لرهای چهارمحال و کهگیلویه و بویراحمد و ... بنگرید و مقایسه کنید با آذربایجانها و زنجان و قزوین و اردییل و صد البته فاکتورهای محرومیت زدایی و تخصیص منابع ثروت و رونق اقتصادی به استانهای ترک زبان و آذری بیشتر از آن استانهای دیگر است. هر دو یک مذهب و از قومیتهای مختلف اما آن استانهای مرکزی لر و فارس مجالی برای هیاهو کوبیدن بر طبل جدایی طلبی و ترساندن حاکمان بخاطر کشورهای همسایه و بعبارتی پشتیبان قومی خارجی ندارند و باید کمتر از استان های ترک و آذری بودجه بگیرند.
برادر عزیزم جناب ...؛ دفاع از برابری حقوق اقوام ایرانی و مذاهب را صد البته هر آزاده ای و هر ایرانی ای می پذیرد اما علل مهاجرت به کلانشهرها و مراکز  کشور سیاستی قومی نیست که علم هویت قومی را بر افرازیم. مشکل شما مقایسه تبریز و تهران است و اینکه شما تهران را یگانه مظهر قومیت فارس می دانید و بسط این مقایسه به قومیت.
صدالبته سیاست غلط تخصیص بودجه و اشتغالزایی در مرکز کشور علی الخصوص تهران یک سیاست جمعیتی غلط است که منجر به افزایش جمعیت و انباشت سرمایه در یک نقطه از کشور شده است اما مردم کاشان و شهرهای استان فارس و کرمان و اصفهان مگر نه اینکه فارسند؟
برادرم؛ در این مملکت قحط الرجال است که مدیریت و توزیع و عمران و آبادنی بلد نیستند و سکان کشور بدست کسانیست که میخواهند در دوره مدیریت خود بار خود را بر بندند. فساد اقتصادی مملکت را ببینید ...
اما در مورد سوالهایتان از من:
-پرسیدید از تز یک ملت یک زبان یک مذهب عبور کرده اید؟
میگویم ترک و کرد و فارس و عرب و بلوچ و لر و ... یک ملتیم. پس نه هیچوقت از یک ملت عبور نمیکنم ولی طرفدار یک ملت، چند قوم متحد، چند زبان و یک زبان رسمی و آزادی کامل مذهبی هستم.
تفاوت شما و بنده در این است که کل ایران را یک ملیت واحد علیرغم پلورالیسم قومی و زبانی آن میدانم.
-پرسیدید آیا از آزادی مذاهب و برابری و برادری اققوام و مذاهب دفاع میکنید میگویم بله.
-پرسیدید آیا به حق آموزش همه به زبان مادری باور دارید میگویم آن گونه که شما میفرمایید خیر.
لازمه یک ملت متحد داشتن زبانی مشترک برای ارتباط با یکدیگر و هویت جمعی مشترکشان است. اگر زبان دیوانی و آموزشی هر منطقه ای به زبان بومی آن منطقه تغییر کند، زبان مشترک ایرانیان در هر منطقه تبدیل میشود به یک زبان خارجی که اقتضائات زندگی فراگیری آن را توسط مردم آن دیار حشو و زائد و غیر ضروری میکند و کم کم ارتباط و همزبانی و سپس همدلی اقوام از هم میگسلد، آنگاه بدتر از اکنون، ترک زبانان ما با کشورهای شمالی و عرب زبانان ما با کشورهای جنوبی و ترکمن های ما با همسایگان شمال شرقی هویت مشترک میسازند و از ملیت یکپارچه ایرانی 2500 ساله فاصله میگیرند و در خرده هویت های همسایگان مستحیل میشوند. ]تحصیل و تدریس زبان مادری با تحصیل به زبان مادری فرق دارد، این تحصیل زبان مادریست یک حق است[
از آن گذشته بخش مهمی از ادبیات مستهجن تمسخر ترکها مربوط به ترکهای فارس شده در تهران است که میخواهند گذشته خود را انکار کنند و الا چنین ادبیاتی در شهرستانها و روستاهای مناطق مختلف ایران موجود نیست و این مقوله اصلا ربطی به فارسها ندارد. دیگر اینکه دامنه فارس ها مشخص نیست. آیا لک و لر و گیلک و مازنی و دیلمی و یزدی و بندرعباسی و دشتی و خوانساری و تالشی و دهها لهجه و زبان دیگر را میتوان زیر مفهوم فارس طبقه بندی کرد؟ در حالیکه اینها همه فارسی را بی اکراه به عنوان زبان آموزش و زبان واسطه با دیگر اقوام برگزیده اند دقیقا مثل ترکها که از قضا از پیشگامان گسترش زبان فارسی بوده اند بی آنکه از زبان مادری خود دل بکنند.
بنده مخالف حفظ زبانها نیستم بلکه مخالف حذف زبانها هستم، کاری که شما خواسته یا ناخواسته میخواهید با حذف زبان فارسی در مناطق ترک نشین بکنید.
یادآوری میکنم عملکرد زشت شورای شهر و شهردار ارومیه با آن کردی که به فارسی سخن گفت در آن جلسه و ان کلیپ معروف را ...
-پرسیدید آیا به تمرکززدایی باور دارید؟ میگویم بله ولی نه آن تمرکزگرایی مدنظر شما و فدرالیسمی که فرمودید. فدرالیسم نتیجه اش شکستن مرکزیت به چند مرکز فدرال است و انتقال مرکزیت به خرده مرکزهایی در مناطق، گویی که تصمیم‌گیری در مورد آذربایجان غربی را به ارومیه بسپاریم. باز کردهای آن دیار خواهان خردتر شدن این مرکزیت جدیدند (البته در مثل مناقشه نیست و میدانم در فدرالیسم موردنظرشما مناطق کردنشین آذربایجان به کردستلن ایران ملحق خواهد شد اما مثالی واضح تر از این نیافتم که تکلیف خرده اقلیت های قومی در مناطقی که اکثریت با اقوام دیگر است و قابل تجزیه نیستند را نشان دهم). بنده با مرکزیت زدایی به شیوه شورایی و از پایین به بالا معتقدم؛ تا بدین گونه مردم هر محله و شهر و دیار در مدیریت و اختصاص بودجه و ساختن دیار خود سهیم باشند.
کلام آخر اینکه برادر عزیز جناب ...؛
اجر مجاهدتهای شما با خدا، ولی خوب می دانید و خاطرات اشخاصی چون مهندس سحابی و صباغیان و سایر عزیزان در شورای مذاکره دولت موقت با فدرالیست های کرد در سال 58 را حتما خوانده اید و میدانید که آنها هم خودمختاری و فدرالیسم میخواستند و حکومت قائل به آن نبود و نهایتا به درگیری های مهاباد و سنندج و پاوه کشیده شد. و باقی داستان را شما به عینه دیدید و در جریان ماجرا...
برادر عزیزم جناب ...؛
شما یک شخصیت ملی هستید و شنیدن برخی سخنان از جانب شما ثقیل است و تعصبات و استدلالهای قومگرایان و تجزیه طلبان از قلم شما برای ما پذیرفتنی نبوده و تعجب آور است.
از خدا توفیق و سلامتی برایتان آرزو میکنم.

No comments:

Post a Comment