Friday, May 13, 2016

یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد .... In the memory of the man … Javad Soleimani


In the memory of the man … by Javad Soleimani
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد ....

دوست ندارم نام شعر بر این نوشته بگذارم، آنچه از نظر می گذرد، عاشقانه ایست در فراغ و به یاد مردی که دیگر نیست در سالگرد کوچش 27 اردیبهشت ...


گذشتی تو یک شب، از این ملک فانی
کشیدی پر از آشیان و شدی جاودانی

نفس را گرفتی، نفس ها ستاندی
تو یک لحظه درد و من و سال ها رنج های نهانی

حیاتم تو بودی که از من ستاندی
ممات است حالم، کجا زندگانی؟

رهیدی از این حصر و آسوده گشتی
نهادی به جا یوغ بر گردن ناتوانی

تو با من چه کردی؟ نپرسیدی از خود
اسیری به بند و سفر صید بانی؟

تو و عرش و عشق و سُرورِ وصالت
چه مانده است از من؟ خمیده کمر، در گلو استخوانی

من و خاطراتِ تو و دست هایت
من و وَهمِ پایانِ کابوس بی خانمانی

من و فکر لبخند روز وداعت
فرو خورده بغض و غم و سرگرانی

کجا کی تواند کشد بار مَهمِل؟
طفیلِ صغیرِ رمق رفته و بَرِّ نامهربانی؟

چه مستانه بودی و پا پس کشیدی
چه کوتاه بود آن سرخوشی های آنی

نشاید ستانم تقاص فراغت
ستانم ولی کین، ز حُزنَت به جانی

 --------------------------------------------
بامداد 19 اردیبهشت 1395

No comments:

Post a Comment