انتخابات امریکا؛ یک بستر و دو رؤیا
//منتشر شده تحت عنوان ((سندرز؛ جنبش اجتماعی در امریکا)) در شماره 57 ماهنامه ایران فردا؛ اسفند 1398//

برنی سندرز در این انتخابات برای تامین
مالی کمپین انتخاباتیش از حمایت هیچ سوپرپک یا ابرکمیته انتخاباتی ای بهره مند
نیست و اساسا شعار سیاسی او خنثی کردن تاثیر پولهای سرمایه داران در عرصه سیاست
و مبارزه با هدایت افکار عمومی از طریق رسانه های خریداری شده توسط کلان سرمایه داران
است.
اما در سوی دیگر، جناح محافظه کار حزب
دموکرات به پشتوانه سوپرپک ها و سرمایه داران حامیشان بطور یکپارچه در رسانه ها؛
و نیز دیگر نامزدهای حزب در مناظره های تلویزیونی بطور همصدا علیه سندرز بپا خاسته
و به تولید محتوا برای پروژۀ "سندرز هراسی" و تخریب او و کمپینش در
افکار عمومی مشغولند. این ماجرا حتی تا آنجا پیش رفت که در مناظره اخیر تلویزیونی،
شرکتکنندگان و مستمعان یکپارچه و یکصدا مانع از تداوم سخنان برنی سندرز شده و به
هیاهو در حین صحبت های او مشغول بودند و سخنان او را در تحسین پیشرفت های نظام
خدمات درمانی کوبا (که از سوی باراک اوباما از جناح محافظه کار این حزب نیز مسبوق
به سابقه بود) با برچسب های مغالطه آمیز نظیر تحسین رژیم سرکوبگر مارکسیستی کوبا
تحریف کرده و سندرز را کمونیست خطاب کردند.
البته در این میانه، سندرز توضیح داد
فضای منفی استودیوی تلویزیون که در تمام طول مناظره علیه او بود، ناشی از فروش
بلیط های مناظره به قیمت 1750 دلار و بهره مندی متمولین از امکان حضور در استودیو
بوده در حالی که هواداران سندرز از طبقه فرودست جامعۀ امریکا امکان حضور در آن جمع
را نداشته اند.
فارغ از نقش تبلیغات رسانه ای در یکی از
کارناوالیزه ترین و مارکتیزه ترین رقابتهای انتخاباتی دنیا، تحلیلگران و
سوپردلیگیت های دموکرات با توجه به چالشهای جدی سندرز با لابی های یهودی و ابر سرمایه
داران، به شدت مایلند تا در نشست کمیته ملی دموکرات ها در نیمه دوم خرداد سال 1399
علیرغم برتری برنی سندرز در افکار عمومی بدنه حزب دموکرات، شخص دیگری را به عنوان
نامزد این حزب معرفی کنند. حتی تحلیلگر MSNBC
پس از انتخابات نوادا گفته بود بهتر نیست میانه رو ها ]علیرغم قهر هواداران برنی سندرز در رقابت نهاییِ نامزد
منتخب این حزب با ترامپ در نوامبر 2020و شکست در برابر او[ چهار سال دیگر
ترامپ را در کاخ سفید تحمل کنند تا اینکه بگذارند سندرز هویت حزب دموکرات را تغییر
دهد؟ این طرز فکر را نباید تنها پیشنهاد تحلیل گونه یک شخص در نظر گرفت چرا که در
مناظره نوادا، به جز سندرز، تمامی نامزدهای حزب دموکرات اعلام کردند که کمیته ملی
دموکرات ها نباید شخصی را که بیشترین دلیگیت مردمی را بدست آورده به عنوان نامزد
نهایی حزب معرفی کند بلکه سوپردلیگیت های این حزب که دارای اختیاری 16درصدی در
نشست کمیته ملی دموکرات ها هستند باید کاندیدای دیگری را برگزینند.
نامزد پیروز دموکرات ها برای اینکه به
بازی های لابی گونه سوپردلیگیت ها محتاج نباشد نیازمند کسب 1991 دلیگیت از 3979
دلیگیت مردمیست و نتایج نظرسنجی ها حاکی از آنست که هیچیک از نامزدهای این حزب به
این تعداد دلیگیت مردمی دست نخواهد یافت، هرچند در تقسیم دلیگیت های مردمی، برنی
سندرز با اختلاف بسیار زیادی از نفر دوم پیشتاز است.
علیرغم همه موارد فوق، عدم تمکین
سوپردلیگیت ها از آرای مردمی، ریزش تقریبا نیمی از حامیان این حزب را به دنبال
خواهد داشت و بعید به نظر میرسد که جناح میانۀ حزب اینچنین عریان در برابر سندرز
و حامیان او که تقریبا 45درصد از بدنه حزب دموکرات را تشکیل میدهند صف آرایی کنند؛
اما عدم حمایت رسانهای و مالی یکپارچه از او در صورت انتخاب بعنوان نامزد نهایی
در مقابل ترامپ، توسط بدنه متمایل به محافظه کاران دموکرات دور از ذهن نیست؛ امری
که کار سندرز را در رقابت های نهایی انتخابات ریاست جمهوری پاییز آینده دشوار میکند
و پیشنهادهای تحلیلگر شبکه NBC را بسوی واقعیت
رقابتهای انتخاباتی در امریکا سوق میدهد.
با شکست های پیاپی و دور از انتظار جو
بایدن در سه ایالت سابق الذکر یعنی آیوا، نیوهمپشایر و نوادا؛ انتخابات پیش رو در
کارولینای جنوبی در کنار ایالت دلاویر تعیین کننده خواهد بود. کارولینای جنوبی از
ایالتهای مهمی محسوب میشود که پایگاه رای بایدن بشمار آمده و با داشتن سهمیه 54
دلیگیتی برای طیف مخالفان سندرز در حزب دموکرات آنقدر حیاتیست که سوپردلیگیت ها و
نمایندگان سرشناس این ایالت بطور یکپارچه برای احیای بایدن و مانع شدن از سقوط
زودهنگام او از گردونه رقابتها دست بکار شدهاند تا شاید با جبران 30 دلیگیت عقب
افتاده از برنی سندرز، با پیروزی و کسب 19 دلیگیتی که به برنده این ایالت تعلق میگیرد
و کسب سهمی عمده از 35 دلیگیت تقسیم شده به نسبت آراء مردمی در حوزه های مختلف
رایگیری، شوکی مهم به انتخابات سه شنبه بزرگ در 3 مارس (3 روز بعد از انتخابات
این ایالت) وارد کنند؛ یعنی روزی که انتخابات همزمان در 14 ایالت مهم برگزار خواهد
شد و به یکباره تکلیف 1357 دلیگیت مردمی مشخص میشود و شکست محافظهکاران حزب در
سه شنبه بزرگ، به معنای پایان کار نامزدهای مورد وثوق آنان همچون بایدن، بوتجیج،
بلومبرگ و کلوباچار است. برای همین لابی های آیپک و یهودیان طرفدار حزب دموکرات با
نظرسازی ها و پروپاگاندای خبری سعی در تخریب و ناامید ساختن هواداران سندرز از
حضور پای صندوقهای رای دارند. هرچند برنی سندرز از سال 2016 تا کنون ثابت کرده
است که ورای تصورات و نظرسنجی هاست.
در ایران اما حمایت فعالان مدنی از کمپین
سندرز، بعنوان طیفی که در خط مقدم تلاش برای صلح و مبارزه برای دستیابی به
دموکراسی در این کشورند، علاوه بر اینکه پیامی مهم از بخشی فرای حاکمیت در کشوری صادر
میکند که بدون اغراق نقش بسزایی در جناح بندی ها و سیاست خارجی ایالات متحده دارد،
دروغهای رسانه ها و تبلیغات طیف تندروی امریکایی و شبه کارشناسان آنها را مبنی
بر همراهی اپوزیسیون حکومت ایران با کمپین فشار حداکثری امریکا و رضایت از تحریم های
ناعادلانه و رفتارهای خصمانه دولت ترامپ با ایران، برملا میکند و تاثیر بسزایی بر
دلگرمی امریکایی های ایرانی تباری که در خدمت نئوکان ها نیستند، برای فعالیت و
همراهی با برنی سندرز خواهد داشت. طبعا مخالفت قاطبه ایرانی-امریکایی ها در کنار
جامعه مدنی ایران با سیاست کنونی ایالات متحده در مقابل ایران و حمایت از سیاست های
خاورمیانه ای سندرز، می تواند بر نگرش طیفی که به واقع و نه برای منافع شخصی طالب
صلح و دموکراسی در ایرانند موثر باشد.
از سوی دیگر سکوت نکردن و مستحیل نشدن در
بلوای رسانه ای این روزها و بلند کردن صدایی فارغ از دو قطبی (براندازی-تداوم وضع
موجود) که با تبلیغات شدید رسانه ای غرب در جریان است،
هویتی مستقل و مصلح از سوی جامعه مدنی ایران را احیا می کند که ماندن در کنار مردم
را با حفظ دغدغه های ملی تضمین میکند بی آنکه هزینه ای سیاسی در داخل به فعالان
این کمپین فراملی تحمیل شود.
No comments:
Post a Comment