بازرگان، الگویی مانا | جواد سلیمانی
پای صحبت از
مرحوم مهندس مهدی بازرگان که به میان می آید، هر نگارنده ای که بخواهد سطوری در
مورد ایشان بنگارد مدت زیادی را باید به پاسخ این سئوال بگذراند که به کدامین وجهه
از تفکرات و شخصیت ایشان کمتر پرداخته شده و در مورد چه بنویسد. توصیف شخصیت چند
بعدی و در هر بعد به غایت قوی و استوار مرحوم مهندس مهندس بازرگان شاید برای
شاگردان و یاران و فرزندان ایشان نیز که از نزدیک با او حشر و نشر داشته اند سخت
باشد چه رسد به کسانیکه ایشان را از سخنرانی ها و نوشته ها و آثار و عملکرد ایشان
در تاریخ شناخته اند.
علت مانایی و
ماندگاری مرحوم مهندس بازرگان و تبدیل او به یک الگو و اسطوره محسوس در خاطر
جوانان، داشتن چهره ایست انسانی و نه یک ابر انسان دست نیافتنی، شخصیتی کاملا
معمولی و قابل درک، همانند سایر انسان ها با روحی بزرگ که نه ودیعه ای آسمانی،
بلکه حاصل مراقبت و جد و جهد و عبادات بی ریا و بی چشمداشت و قلبی مهربان و اراده
ای در راستای تعالیم الهی و ارزش های والای انسانی است. شخصی که خدا را با صفات
رحمانی شناخت و تعریفش از دین، تعریفی انسانی و بدور از دسیات و مدلسات و مبرا از
تعاریف فقهی و سنتی خشن بود.
طرحی که او در
احیای سیاست دینی نهاد، برخلاف آنچه که امروز با عنوان دین سیاسی شاهد آن هستیم،
کاملا اخلاقی و در واقع یک شیوه زندگی و دینداری است و ماندگار برای نسل های
آینده. احیای دین عقلانی و رحمانی و آموزش شیوه تفکر و رهایی از رکود در دین نیز
از دستاوردهای ماندگار تفکر بازرگان است برای اندیشمندان و پیروان راه او، گرچه
طرحی که او برای آشتی علم و دین بنا گذارد به مانایی آن نیست اما نمی توان تفاسیر
و حاصل تفکرات او را ناچیز برشمرد و بی اجر باقی گذارد.
نگاه بازرگان بر خلاف نگاه حوزوی به دین، محدود و وابسته به متون و احادیث فقهی و اسلامی نبود، او با بهره گیری از علوم اجتماعی و تاریخی و سیر تحول تمدن بشری و از همه مهم تر با بهره گیری و توجه به متون مقدس پیشین، در آثارش و مقایسه و جمع بندی آن ها از همان ابتدا، یعنی سخنرانی هایی که در جمع دانشجویان و در مسجد سپهسالار ارائه داد و بعدها در کتاب "راه طی شده" مکتوب شد، وسعت نگاه و تمایز خود با روشنفکران پیشین را نشان داد، نگاهی که می توانست پایه ای برای جستجوی پیوندهای علوم عالیه انسانی و متون مقدس پیشین با معرفت و متون مقدس اسلامی باشد. بذری که بازرگان برای کشف معارف بینا متنی در آثار مقدس کاشت و شروع آن با اصولی چون توحید، معاد، بعثت و عبادات بود و بعدها در آثارش رشد یافت، در آثار روشنفکران پس از او مهجور مانده و به بلوغ کافی و وافی نرسید.
بازرگان در راه
سیاست ورزی و دینداری، روشنفکری بود که خود را تنها موظف به تولید فکر و ایده نمی
دانست، او یک روشنفکر عملگرا و سیاستمداری دیندار و متعهد بود و اعتقادات الهی و
مصلحت ملی و ارزش های انسانی را فدای مصلحت فردی و حزبی نمی کرد، از اینرو هیچگاه
تسلیم جو حاکم نشد و زبان حق گوی او گرچه برای اکثریت جامعه و زمامدارن حکومت های
قبل و بعد از انقلاب، تلخ و تحمل ناپذیر بود، اما او خود را ملزم به واجبات و ادای
مستحبات می دانست و و در راه امر به معروف و نهی از منکر، نه رضایت خلق خدا و
تحسین حکومت بلکه رضای خدا برایش اصل بود و بس.
اعتقاد راسخ او
به دموکراسی و مردم سالاری و خیرخواهی او به سان یک معلم، یک پدر دلسوز و یک
سیاستمدار دموکرات و آزاد اندیش و صلح طلب گرچه در خروش تعصبات و احساسات ناپخته
از سوی همفکران سابق، سیاستمداران و یا اقشار جامعه با ناملایمت هایی همراه بود
اما دفن نشد، " کذلک یضرب الله الحق والباطل فاما
الزبد فیذهب جفاء و اما ماینفع الناس فیمکث فی الارض- رعد 17" و اکنون نه تنها جامعه ایرانی، بلکه جوامع اسلامی بیش از پیش نیازمند
بازگشت به اندیشه آن مصلح خداجوی انسان مدار است. این است راز مانایی و بدل شدن بازرگان
به یک الگوی اخلاق، دینداری و سیاست ورزی.